لزوم جبهه سازی در جامعه
وقتی انسان نقطه مقابل را نگاه می کند، یک جبهه ای می بیند. ما در مقابلمان یک جبهۀ فرهنگی سیاسی غرب وجود دارد… این ها همه یک مجموعهای تشکیل دادند در مقابل ما؛ یک جبهه هستند.
ما اگر بخواهیم در مقابل این جبهه کار کنیم، هم باید تنوع داشته باشیم، هم ابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم، هم باید برنامه داشته باشیم؛ کارمان هدایت شده باشد و این نمی شود مگر با «تشکیل جبهه». این طرف هم بایستی جبهه تشکیل داد. از افراد و حتی مجموعهها، به تنهایی کار بر نمی آید، باید یک کار وسیع جبهه ای انجام داد.
این کار هم جز با حضور مردم امکان ندارد؛ یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را می کند.
(بیانات در دیدار مسئولان بنیاد خاتم الاوصیا(عج) در تاریخ 92/2/2)
جبهه سازی در جامعه
به وضعیت، آرایش و زیست بومی که در آن افراد، گروه ها، تشکل ها، مؤسسات و شبکه های متنوع مردمی بر مبنای نگرش مشترک، به صورت داوطلبانه و خودجوش، با شناخت صحنه نزاع و جهت گیری مشخص به سمت تمدن اسلامی و کشف ظرفیت ها، نقش خود را یافته و با تجهیز نرم افزاری و سخت افزاری؛ از طریق به هم پیوستگی و هم افزایی با سایر عناصر همسو به طراحی، تبادل، تکثیر و پیشبرد هوشمند و هماهنگ راهکارهای عملیاتی برای گسترش چتر گفتمان انقلاب اسلامی در کشور و تقویت بنیه فرهنگی نظام و آحاد مردم؛ می پردازند.
در این فضا، عناصر با حفظ هویت مستقل خود، هویتی جمعی خلق می نمایند.
امروزه جبهه سازی، یکی از ضروریات اجتماعی و فرهنگی است. در حقیقت، جبهه سازی یعنی اهتمام و عملیات برای رسیدن به نوعی یگانگی در منافع و اهداف از سوی افرادی که به رغم اختلاف نظر و سلیقه های گوناگون فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی، اشتراکات مبنایی، مهم و کلیدی بسیاری دارند و این اتحاد و همسویی را به جهت مصلحت، دنبال نمی کنند و واقعا به آن اعتقاد دارند.
با این تعریف، می توان شبکه سازی را مقدمه جبهه سازی دانست. شبکه سازی، در حقیقت به معنای بهم رسانی و هدایت نرم افراد و مجموعه های نخبه و صاحب فکر و ایده است.
جبهه سازی و حل مساله به واسطه دستورات و بیانات امام خامنه ای در میان تشکلات اجتماعی و فرهنگی اهمیت زیادی دارد. باید این نکته را در نظر گرفت که شبکه های فرهنگی و اجتماعی باید دارای شاخص های کلیدی پیش برنده باشند تا دچار اختلال در عملکرد نشوند.
به عبارت دقیق تر، جبهه سازی عبارت است از بهم رسانی چندین شبکه با سلایق و نگاه های متفاوت. دومین شاخصه یک شبکه فرهنگی و اجتماعی قوی و اثرگذار این است که بالا به پایین نیست، بلکه از پایین به بالاست.
جهاد جبهه سازی و کار تشکیلاتی و در عین حال شناخت عرصه و زمین این جهاد که همان عرصه دشمن شناسی است با ابزارهایی همانند جنگ شناختی و جنگ رسانه ای می باشد. از مهم ترین مولفه های جبهه سازی، داشتن تقوا و عزم و اراده در برابر هجوم های فکری و روحی شیطان و ایادی انسی آن می باشد.
شاخصهای کلیدی جبهه سازی و مانع کلیدی آن
مسئله ای که جبهه سازی را در گذشته و حال دچار آسیب و مشکل کرده و می کند، وجود دیدگاه های متنوع علمی و فرهنگی نیست بلکه مشکل اصلی، بیشتر از همه در نوع نگرش ها، برخوردها، سوء تفاهم ها و تشدید اختلافاتمی باشد و اگر موفقیتی حاصل شده، ناشی از اخوت و برادری بوده است.
ارکان اصلی جبهه مردمی فرهنگی-اجتماعی
جبهه مردمی فرهنگی-اجتماعی دو رکن اساسی دارد:
1. گفتمان
نبرد فرهنگی-اجتماعی، نبرد دلها و ذهنهاست؛ لذا قوام جبهه به فکر، مفاهیم و شعارها و در یک کلام، گفتمان حاکم بر جبهه است. در واقع نرم افزار و روح حاکم بر جبهه، گفتمان حاکم برآن است.
2. ساختار
بدنه جبهه فرهنگی-اجتماعی مرکب است از افراد، هسته ها (گروه ها، تشکل ها و مؤسسات)، شبکه ها و مجامع فرهنگی و اجتماعی و جریانات حاصل از پیوند شبکه هاست که در موضوعات مختلف فعالیت می نمایند و به تعبیری، این مجموعه های دارای اصول، قواعد و مقررات مدیریتی و ساختاری، جسم جبهه را تشکیل می دهند.
تعریف جبهه سازی مردمی در عرصه های فرهنگی اجتماعی
برنامه ریزی، پیگیری، بسترسازی و هدایت برای «خودسازماندهیِ» و «هم افزایی» نیروهای مردمی و ورود گسترده و شبکه ای آن ها به میدان افاده (ایجاد حرکت عمومی جامعه) در راستای گسترش چتر گفتمان انقلاب اسلامی و حل مسائل فرهنگی اجتماعی، از طریق:
- شناخت صحنه و رصد فرهنگی اجتماعی (شناخت جبهه خودی و جبهه دشمن، مسأله شناسی و مخاطب شناسی)
- گفتمان سازی ( به معنای ایجاد انگیزه و حس اضطرار و همچنین تدقیق جهت گیری ها) در بین جریان های حلقه های میانی در سطوح مختلف جغرافیایی (ملی، منطقه ای، استانی، شهرستانی و محلی) برای به میدان آوردن جوانان متعهدِ مستعد و گفتمان سازی اختصاصی گسترده برای محور شدن آن ها، با تأکید بر گفتمان سازی چهره به چهره؛
- شناسایی، حفظ و ارتقاء ظرفیت های موجود و ایجاد و تقویت ظرفیت های جدید مردمی (کشف و پرورش عناصر مستعد، و تشکیل و تکثیر گروه ها و مجموعه های خودجوش) و تسهیل گری برای توانمندسازی و شبکه سازی تخصصی و عمومی آن ها توسط جریان های حلقه های میانی در موضوعات و لایه های مختلف؛
- هماهنگی و هدایت محتوایی و پشتیبانی حقوقی و زیرساختی از لایه های مختلف جبهه توسط جریان های حلقه های میانی در موضوعات و لایه های مختلف؛
- زمینه سازی و تسهیلگری انجام عملیات های خودجوش در سطوح مختلف (محلی، شهرستانی، استانی، منطقه ای و ملی) با تأکید بر به میدان آوردن حداکثری مردم در میدان افاده توسط عناصر، گروه ها و شبکه های تخصصی و عمومی در تمامی سطوح
- طراحی و پیشبرد عملیات های مشترک و هماهنگ گروه ها، مجموعه ها و شبکه ها در سطوح مختلف جغرافیایی
- تصمیم سازی برای مسئولان حاکمیتی و دولتی در سطوح مختلف جغرافیایی (محلی، شهرستانی، استانی، منطقه ای و ملی)
تصوير مطلوب از جبههسازی (از نظر کمی) در سطوح مختلف
علی رغم پیشفرض قراردادن بیان مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت حضور 8 میلیون جوان فعال در میدان افاده (10 درصد جمعیت کل)،
با توجه به برآورد میدانی قرارگاه، هدفگذاری کمی 5 ساله در تمامی عرصههای فرهنگی و اجتماعی، حداقل 4 میلیون نفر (معادل 5% جمعیت کل)
در قالب 800 هزار گروه کوچک (حدوداً 5 نفره) باید سازماندهیشده باشند؛
به عبارت دیگر، در یک محدوده 10 هزار نفری(مانند یک محله)، اگر 5% مردم در میدان افاده، باشند،
میشود 500 نفر (در قالب 100 گروه کوچک)